جدول جو
جدول جو

معنی پیش گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

پیش گذاشتن
جلو آوردن و پیش روی خود نهادن، برابر چشم قرار دادن
چیزی جلو کسی قرار دادن، مانعی در راه کسی یا چیزی قرار دادن
تصویری از پیش گذاشتن
تصویر پیش گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
پیش گذاشتن
(هَُ فُوو)
برابر گذاشتن. نزدیک قرار دادن. روبروی نهادن، گذاشتن که بحضور رود. بار دادن. گذاشتن که بر شخص درآید: و باز آمد از پس دیگر روز هیچکس راپیش نگذاشتند که رنجورتر شده. (قصص الانبیاء ص 239)
لغت نامه دهخدا
پیش گذاشتن
برابر گذاشتننزدیک قرار دادن، باردادن اجازه حضور رسیدن دادن: دیگر روز هیچکسی را پیش نگذاشتند که رنجورتر شده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاش گذاشتن
تصویر لاش گذاشتن
در داخل موضوعی مطالب افزودن، اغراق گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
Stake
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
Saddle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
Flaw
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
seller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
parier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
défaut
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
selar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
difetto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
fallar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
apostar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
montar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
sellare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
scommettere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
zadelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
falhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
apostar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
дефект
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
赌注
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
安装鞍具
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
siodłać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
stawiać zakład
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
осідлати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
ставити ставку
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
fehlern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
setzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
satteln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
изъян
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
седлать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
ставить ставку
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ذین گذاشتن
تصویر ذین گذاشتن
inzetten
دیکشنری فارسی به هلندی